شرح خبر:
خبرگزاری فارس- زهرا قزیلی: فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران» ساخته ابوالقاسم طالبی با موضوع تاریخی در سالن های سینما هم اینک که نزدیک به 10 روز است اکران شده توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند البته مخاطبان سینماروی ما به دیدن تاریخ در سینما عادت ندارند اما این بار بخشی از تاریخ روایت می شود که بخش مفغول مانده تاریخ معاصر است .بخشی از تاریخ که در روایتی 4 میلیون و در روایتی دیگر 9 میلیون ایرانی در آن کشته شدند و به تعبیر برخی هولوکاست ایرانی است. در فیلم «یتیم خانه ایران» به روشنی این بخش از تاریخ روایت می شود و دست انگلیسی ها در جهت ایجاد قحطی در ایران پس از جنگ جهانی اول دیده می شود. در بخش دوم گفت و گو به چرایی عدم حضور فیلم های ابوالقاسم طالبی در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر، نحوه تولید اثر، سخت گیری ها و نوع همکاری با گروه پشت و جلوی دوربین به گفت وگو نشستیم که در پی می آید.
سینما ملک خصوصی برخی از افراد نیست
حضور در برخی از کارهای انقلابی ممکن است هزینه داشته باشد شما متحمل این هزینههاشدید؟
طالبی: بگذریم. هزینه ها را آنها دادند که در خونشان غلطیدند و رفتند الان هم هزینه را آنها می دهند که جلوی همه غرب دروغگو در حال مبارزه در جبهه ها علیه داعش و تفکر صهیونیستی و لیبرالی و ارتجاعی هستند این جبهه های فرهنگی و نظامی و اقتصادی و... است جغرافیای آن کره زمین است و تا بوده چنین بوده.
علی رام نورایی : من از سالها پیش در این عرصه حضور داشتم. شاید با «قلاده های طلا» نمود بیرونی بیشتر شد زیرا کار قابل توجهی بود و نظرات مخالف و موافق را به سمت خود جلب کرد. قبل از قلاده ها کارهایی با موضوع دفاع مقدس جزء اولویت های من بود و دوست داشتم حضور داشته باشم . من تشکر می کنم که یکی از نقش های اصلی کار که بسیار سخت بود را به من سپردند. اما درباره هزینه نه. من زندگی و کارم را می کنم . یکسری افراد در این حرفه به مذاقشان خوش نیامده بود و حالشان را بد کرده بود ری اکشن نشان دادند که مهم نیست. معتقدم سینمای این مملکت، حیات خلوت یا ملک خصوصی گروه خاص نیست متعلق به همه اقشار جامعه است و کسانی که برای آن زحمت می کشند حق دارند در این عرصه کار و فعالیت کنند اگر افراد خوششان نمی آید می توانند تحملشان را بالا ببرند چون من هستم دارم کار می کنم و قرار نیست انتخاب های بعدی ام بستگی به نظرات و علایق افرادی که سینما را ملک خصوصی می دانند. کار می کنم، تجربه اندوزی می کنم و یاد می گیرم و جلو می روم.
کتاب خاطرات افراد، انگیزه مکاشفه به من داد
آقای نورایی یتیم خانه ایران کار سختی بود، نوع کاراکتری که ایفا کردید و تاریخی که مد نظر فیلمنامه بود. چقدر تاریخ را مرور کردید تا به نزدیک شوید و بپذیرید.
یتیم خانه ایران یک اتفاق خیلی خوب بود در پرونده کاری من و آقای طالبی نقش دیگری را برای من در نظر گرفته بودند . از بازنویسی نهم درگیر فیلمنامه شدم. مطلع بودم آقای طالبی سالها روی پروژه کار می کردند جلسات مختلف با ایشان گفت و گو کردم منابع تحقیقاتی که در اختیار داشتند را به بنده دادند که به اتفاق فاجعه آمیز نزدیک شوم. یک پروسه 8 ماهه طول کشید تا جلوی دوربین رفتن کار و مدام در این مدت در ارتباط بودم هم منابع را مطالعه می کردم و هم بازنویسی های مختلف در اختیارم قرار می گرفت و سعی می کردم خودم را نزدیک کنم. اتفاقی که در این اثر سینمایی روایت می شود عجیب و غریب است . متاسفانه سالها در این مملکت زندگی می کنیم اما هیچ ردپایی در کتب درسی و تاریخی وجود نداشت وقتی با فیلمنامه مواجه شدم از این حجم فاجعه رخ داده شگفت زده شدم . کتاب هایی که براساس خاطرات نوشته شده بود را که می خواندم انگیزه به من می داد که جست و جویش کنم تا نزدیک شوم.
کدام شخصیت به شما پیشنهاد شده بود؟
به من رسما اعلام نشده بود که «محمد جواد» را بازی کنم شگفت زده شدم وقتی به من اعلام شد. فکر می کنم سه چهار ماه قبل از کلید خوردن به من اعلام شد و برایم بسیار هیجان انگیز بود و از من خواسته شد سوارکاری را بیشتر تمرین کنم و ورزش های لازم را انجام بدهم تا آمادگی جسمانی ام را به سطحی برسانم که بتوانم در ماراتن 8 ماهه فیلمبرداری دوام بیاورم. مشغول تمرینات شدم وچندین جلسه از صبح تا شب مشغول گریم در خدمت آقای صالحیان بودم و مدام با آقای طالبی صحبت می کردم چون نقش خاص و عجیبی بود و حال و هوای مختلف و متفاوتی داشت .ایشان خیلی کمک کردند.
اقای طالبی دلیل انتخاب آقای نورایی برای حضور در «یتیم خانه ایران» چه بود؟
آقای نورایی یک سری خصوصیات دارند که من کمتر در بازیگران سینمای ایران سراغ دارم. استایل خوبی دارند، ورزیده هستند هر کار سختی که باشد توان انجام آن را دارند. از ایشان خواستم در تمرینات اسب سواری یک برنو در دست داشته باشید و با یک دست اسب سواری کنید. این برای سوارکار ماهر هم سخت است ایشان تمرین می کردند. بین افرادی که لیست کردیم که اسب سواری بلد باشند و استایل خوبی داشته باشند و نخواهیم از تکنیک کروماکی و پرده سبز استفاده کنیم به ایشان رسیدیم. می توان نوع دیگری هم فیلمبرداری کرد که بازیگر روی ماشین بنشیند و ما فیلم بگیریم اما باورپذیری مخاطب بسیار پایین می آمد و تکنولوژی که باورپذیری مخاطب مخدوش نکند هنوز در ایران نیست.
دستم زیر سم اسب رفت/ طوفان بازدیدکنندگان را فراری داد
نورایی: ما در سرمای -17 درجه در رشته کوه های الوارز کار کردیم و در برف که عمقش قابل حدس نبود رفتم و دستم زیر سم اسب رفت
طالبی: خب بفرمایید ما چند بازیگر داریم که بلافاصله پس از این حادثه بتوانند صحنه را ادامه دهند؟
نورایی: در گرمای 50 درجه و طوفان هم کار کردیم چند نفر برای بازدید امده بودند فرار کردند فرار به معنای واقعی. در همه شرایط از جنگل، بیابان، کوه و... با آمادگی جسمانی خوب و روحیه خوب با جو خوبی که در گروه بود کار کردم و انشااله که توانسته باشم از پس کار برآیم
از سه ناحیه بدنم آسیب دید
آقای نورایی آسیب دیدگی دست تان چقدر جدی بود؟
جدی بود اما شوخی گرفتم و ادامه دادم. در «قلاده های طلا» هم پایم شکست . در یتیم خانه ایران دو بار دچار سانحه شدم. یک بار اسب بعد از 12 برداشت که باید می پریدم روی کمرش و تاخت می رفتم، من را بیرون کادر زمین زد و کمرم آسیب دید. در کوه های آلوارز هم اسب تا گردن در برف بودم من هم تا کمر، دستش را خواست بالا بیاورد برد پایین و رویش بلند شد. شرایط سخت بود روز به روز راکورد برف ها متغییر بود باید می ایستادیم و کار می کردیم. ممکن بود برف میزانش کم شود و امکان فیلمبرداری از دست برود.
نقش های پر تحرک را دوست دارم
کارهای آپارتمانی به شما کمتر پیشنهاد می شود یا شما پرهیز دارید از انتخاب؟
نه پرهیزی وجود ندارد اما من شدیدا از کارهای سخت استقبال می کنم. کارهای اجتماعی پرتنش را دوست دارم .اهل کارهای آپارتمانی که گیتار دست بگیرم و عاشقانه بخونم یا کافی شاپ برم نیستم. دوست دارم نقشم تحرک داشته باشد.
معمولا کارها سینمای ایران از تحرک خالی شده است.
نه اینطور هم نیست. دوستان خوب کار می کنند.
شاید این علاقه به دلیل ورزش خاصی است که انجام می دهید
ورزش را به خاطرکارم انتخاب کردم. اول بازیگر بودم بعد ورزش پارکور را انتخاب کردم . خودم از سینمای پرجنب و جوش تر و پرتحرک تر استقبال می کنم.
تا جایی که احتمال مرگ نباشد از بدل استفاده نمیکنم
در کارهای اکشن بدل ندارید؟
با بدلکارهایی که در کار ها حضور دارند تعامل خوبی برقرار می کنم اکثرا دوستانم هستند تا جایی که احتمال 100 درصدی مرگ وجود نداشته باشد خودم انجام می دهم . گروه بدلکاری و کارگردان کار معتقد باشند که خطر مرگ جدی است بدلکار انجام می دهد یا علم انجام آن کار را نداشته باشم تا جایی که قابلیتش را دارم خودم انجام می دهم.
قهرمان در سینمای ایران کمرنگ شده
محمد جواد از دل تاریخی روایت می شود که قهرمان های زیادی از این دست وجود داشتند مانند میرزا کوچک خان، شیخ فضل الله و... ما با توجه به مغفول ماندن از تاریخ معاصر کمتر آن ها رادیدیم چقدر برای ارایه درست نقش و ارتباط درست با مخاطب تلاش کردید تا مخاطب این کاراکتر را دوست داشته باشد.
در «قلاده های طلا» من ضد قهرمان بودم در «یتیم خانه ایران» نقش قهرمان فیلم را بازی کردم در شرایطی که قهرمان در سینمای ایران کمرنگ شده است و همین امر باعث شد تا نقش محمد جواد (سالارخان) برای من هیجان انگیزتر و جذاب تر باشد از آنجایی که همه ما ایرانی ها عرق شدیدی به وطن داریم و وطن دوستی در وجودمان نهادینه شده است یک چنین نقش ها و قهرمان ها در سینما می تواند برای مخاطب جذاب باشد. و به همین دلایلی که به آن ها اشاره کردم فکر می کنم فیلم مورد استقبال قرار گیرد و زحمات صدها تن از همکاران و دوستانم در این پروژه همچنین زحمات آقای طالبی و سالها تحقیق و نگارش با دیده شدن فیلم از سوی مردم بی نتیجه نمی ماند.
تاکید برای دیده شدن جزئیات/ نورایی رکورددار گریم
آقای صالحیان معمولا چهره پردازی کارهای تاریخی برای چهره پردازان با ریسک توامان است اما از سوی دیگر در رقابت ها به خوبی دیده می شود. چگونه به گریم های این فیلم رسیدید و چقدر مطالعه داشتید؟
داریوش صالحیان: این بخش از تاریخ مغفول است نه چیزی شنیده بودم و نه چیزی گفته بودند اطلاعات ما در این حد بود که در یک سالی قحطی در ایران اتفاق افتاده است. من روزی که دعوت به کار شدم منابع زیادی را در اختیار من قرار دادند. بعد از خواندن کتاب متوجه شدم چه فاجعه ای اتفاق افتاده است نه من و نه گروه من توقع چنین فاجعه ای نداشتیم . گروهم هم در کنار من این پژوهش ها را مرور می کردیم و توقع چنین حجمی از فاجعه را نداشتیم. منابع ارایه شده از سوی آقای طالبی یک طرف، توقعات و جزئیاتی که ایشان به آن توجه داشتند کار را برایمان سخت تر کرده بود. ما در این کار بازیگر نقش پنجم نداشتیم که کمتر از 10 بار تست گریم نکرده باشیم. ممکن بود این بازیگر خیلی دیده نشود اما ایشان تاکید داشتند به همه جزئیات توجه شود. بازیگری که یک پلان هم داشت شاید 10 بار تست گریم داشتیم. بخشی از طراحی گریم کار مدیون خود آقای طالبی است. ما سعی کردیم توقعاتی که ایشان داشتند را براورده کنیم.
آقای نورایی رکوردار هستند در تست گریم این فیلم.
نورایی: من سه مقطع در فیلم دیده می شوم برای هر سه مقطع شاید بیش از 15 بار گریم می شدم و تست انجام می شد.
طالبی: طراحی گریم این پروژه برعهده فرد دیگری بود بعد از یک هفته ایشان آمدند و گفتند این قدر با جزئیات کار را دنبال کردن کار من نیست و در توان من نیست. از من خواستند قبول کنم و بروند.
چرا اینقدر سخت گرفتید تنها به این دلیل که کار تاریخی انجام می دهید؟
طالبی: نه معتقدم باید با دقت کار کنیم.
صالحیان: ما در کار «نغمه» هم همین جزئیات و ریز بینی را داشتیم آقای ولدبیگی بیش از 20 بار حسین یاری را تست زدند.
طالبی: قلابی نمی توان کار کرد اگر قلابی کار کنید قلابی هم دیده می شود. سعی می کنیم درست کار کنیم.
گرما و سرما در گریم قابل کنترل نبود
دقت و جزئیات در اثر به عقیده خودتان جواب داده است
صالحیان: من از کار راضی ام. اما یک اشتباهات سهوی هم وجود دارد سرمای اردبیل و گرما غیرقابل کنترل بود و نمی توانستیم کنترل کنیم.
«یتیم خانه ایران» اثری ملی و میهنی است
با توجه به این مهم که فیلم مقطعی از تاریخ کشور را روایت می کند که کمتر شنیده یا خوانده شده چقدر فکر می کنید این اثر در سینمای ایران دیده و ماندگار شود؟
این اثر ماندگار است مگر اینکه با این دید به اثر توجه نکنند. این اثر ماندگار و ملی است. چون ملی است پس ماندگار است اگر با دید ملی نگاه نکنید شاید ماندگار نباشد. اگر اعتقاد و باور دیگری را در فیلم دنبال کنید متفاوت است . نمی توان کتمان و پنهان کرد که اثر ملی و میهنی است.
با شرایط سخت و این حجم از جزئیات و سکانس هایی که با حضور هنروران در فیلم دیده می شود چند نفر گریم افراد را برعهده داشتند؟
ما 6 نفر بودیم . اول هنروران را گریم می کردیم بعد بازیگران اصلی را گریم می کردیم. از صبح ساعت 4 تقریبا کار را آغاز می کردیم اما باز هم کارگردان رضایت کامل نداشتند.
گریم آقای نورایی یک ساعت و نیم به طول می انجامید بستگی به مقطع زمانی داشت که ایشان ایفای نقش می کرد.
برخی داوران تصمیم شان را گرفتند
آقای طالبی چرا معمولاً کارهای شما یا به جشنواره فجر نمی رسد یا در بخش مسابقه شرکت نمی کند؟
جشنواره فجر را قبول دارم و به این جشنواره اعتقاد دارم شاید تنها سینماگری باشم که در مقابل حذف نام فجر از جشنواره واکنش جدی نشان دادم و به رئیس جمهور نامه نوشتم و بالاخره هم نام فجر را برگرداندند . جشنواره فجر یکی از جشنواره های ملی و انقلابی ما است. ممکن است فیلم به جشنواره به لحاظ فنی نرسد. اما من تصمیم نگرفتم در جشنواره شرکت نکنم. یک زمانی تشخیص دادم در بخش غیررقابتی باشیم. حضور در جشنواره فجر و مقاومت برایم اهمیت دارد اما تندیس ها برایم مهم نیست. وقتی لیست داوران را می بینم رغبتی به رقابت نمی کنم چون می دانم از پیش برخی از آنها تصمیم هایشان را گرفتند و لزومی ندارد آنها را اذیت کنم. وقتی در رقابت شرکت کنم و احساس کنم حق عواملم ضایع شده است مجبورم واکنش نشان دهم. بعد از« دست هالی خالی» این تصمیم را گرفتم. وقتی بازی های قابل تحسین مرحوم شکیبایی، زارعی و رایگان دیده نشد این تصمیم را گرفتم.
باعدم حضور در رقابت داوران را اذیت نمی کنم
شما اول داورهای جشنواره را می بینید بعد تصمیم می گیرید که در بخش رقابتی شرکت کنید یا خیر؟
بله . داورها را می بینم اگر به این نتیجه برسم که داوران اذیت می شوند خیلی اذیتشان نمی کنم در فیلم هایم به استثمارهای آمریکا و انگلیس می پردازم . بازیگران انگلیسی ما وقتی به ایران آمدند خاطرات دانسترویل را همراه داشتند و کل ماجرا را در جریان بودند قسمت های خاص ایران را درآورده بودند . ناآگاهانه در فیلم حاضر نشدند و گفتند ما هیچ عبایی برای حضور در فیلم نداریم و در کشور ما فیلم با موضوعات ملتهب درباره دولت های قبلی ساخته می شود فکر کنم فقط در ایران بعضی بازیگران نگرانی های بیش از حدی دارند.
داوری در ایران سلیقه ای است
با توجه به تصمیم آقای طالبی درباره حضور در بخش رقابتی جشنواره برای شما سخت نیست گریم هایی که با این جزئیات انجام شده توسط داوران دیده نشود؟
صالحیان: اگر بگویم اهمیتی ندارد و سخت نیست اغراق است. من آقای رفیعی جم، آقای بلوندی، آقای حیدری ایشان را دوره کردیم و ازایشان خواستیم در بخش رقابتی جشنواره حاضر شود اما گفتند در جشنواره شرکت می کنم . اما داوری در ایران سلیقه ای است در جشن خانه سینما از دوستان هم صنفم نحوه داوری شان را پرس و جو کردم برای جایزه دادن گفتند فلانی خسته شده بود و سالهاست در حال کار کردن است. آنها هم صنف هستند و باید دقیق شوند اما استدلال این است که خسته شده بود! حال با این شرایط دیگر از یک جمعی که از نظر گریم تخصص چندانی ندارند توقعی نیست و سلیقه ای است.
خانم محمد پور در فیلم هسته اصلی یک خانواده هستید و کار مربوط به تاریخ معاصر است ، چگونه به نقش نزدیک شدید؟
ما یک تئاتری اجرا داشتیم «گره ای در تار و پود یک نقش» که برای آن کار جایزه گرفتم. دست اندارکاران فیلم آقای طالبی آمده بودند برای دیدن تئاتر و از من دعوت کردند تست بدهم . بین چند صدنفر انتخاب شدم.
طالبی: در مقطعی از زمان پیش تولید به این نتیجه رسیدیم برای بازی در نقش مقابل نورایی به سراغ بازیگران تئاتر برویم در کارهای دیگر هم تجربه کردم و جواب گرفته بودم. کار 7 یا 8 ماه طول می کشید و بازیگران سینما در پروژه های مختلف همکاری می کنند و امکان این که در خدمت یک کار باشند نیست یا دستمزد زیاد می خواهند. ما بازیگران خارجی داشتیم و برای هماهنگی بازیگران ایرانی و خارجی هزینه حضورشان در ایران زیاد می شد. بازیگران خارجی بازیگران تئاتر لندن و در حال اجرای تئاتر اولیور توئیست بودند ما زمان را طوری مدیریت کردیم که بعد از تمام شدن تئاترشان به ایران آمدند. کل هزینه آنها با سفر به شیراز 500 میلیون تومان شد. برخی از مشکلات ما در زمان تست بازیگران تئاتر عمل های زیبایی روی صورت بود نمی توانستیم بااین افراد کار کنیم . به ده نفر رسیدیم که صورتشان عمل زیبایی نداشت رقابت کردند و تست می زدند تا خانم محمدپور در میان آن افراد انتخاب شد که جایزه بازیگر جشنواره تئاتر هم داشتند.
محمدپور: نزدیک شدن به نقش بسیار سخت بود، خودشان و دستیاران به من خیلی کمک کردند.
اولین تجربه تصویری شما بود؟
بله همین طور است و یک غول ناشناخته برای من بود. من همیشه تئاتر کار کرده بودم و برای چنین پروژه سنگینی که در آن اساتید مختلفی در حوزه های مختلف حضور داشتند آماده نبودم. روز اولی که جلوی دوربین رفتم چنان استرسی گرفته بودم که نه راه پس داشتم و نه راه پیش تنها به خدا توکل کردم که بتوانم از عهده نقش بربیایم. به عنوان اولین تجربه سینمایی سعی خود را کردم و همه دوستان در این پروژه به من کمک کردند از جمله آقای طالبی که کمک کردند زاویای دوربین را بشناسم و به درستی از عهده نقش بربیایم. از مرحوم ارجمند، آقایان نعمتی، دهقان و نورایی بسیار یاد گرفتم
در تئاتر شرایط بازی کاملا متفاوت است برای دورشدن از آن فضا چه کار کردید؟
به من کمک کردند که حرکاتم را کنترل کنم . من اوایل با صدای بلند دیالوگ می گفتم باید با لحن آرامتری صحبت می کردم.
بیشتر سکانس های شما با اقای نورایی بود درباره نحوه بازی جلوی ایشان و بده بستان هایی که باید در می آمد تا خانواده محمد جواد قابل فهم برای مخاطب باشد بفرمایید.
در تمرینات دو نفره ای که آقای طالبی طراحی کردند کمک کرد نوع بیان، حسی که بید دربیاید کمک کردند. آقای نورایی هم با من بازیگر تئاتر کنار آمدند و کمک کردند.
تقلید ناقص از علی حاتمی در کارهای تاریخی
لحن کار نسبت به کارهای تاریخی متفاوت است چگونه به این لحن رسیدید؟
طالبی: در کارهای تاریخی که من دیده بودم بیشتر افراد لحنشان از واقعیت تغییر می کند و لحن ها کتابی می شد. خداوند آقای حاتمی را رحمت کند به نوعی کار را طراحی می کرد که نوع روایت و تاریخ مربوط به ایشان بود، طراحی صحنه و... مربوط به ایشان بود و تاریخ خودشان رامی گفتند به طور مثال در تاریخ فرمان مشروطیت را مظفر الدین شاه به دست کمال الملک نداد اما ایشان این نوع روایت را تصویر کردند که یک هنرمند فرمان مشروطه را دریافت کند. به نظرم کارگردانان دیگر از ایشان تقلید ناقص کردند زیرا علی حاتمی خودش بود و افراد دیگر تقلید غلط می کنند . سواد و نوع قلم فاخر ایشان را ندارند و یک مغالطه درمی آید .
برای رسیدن به آن بیان که مد نظر کارگردان بود، چقدر تمرین کردید؟
محمدپور: من یک بیان و صدای بسیار بلند داشتم که برای فیلم مناسب نبود و آقای طالبی تاکید داشتند که روی لحن کار کنم . گریم و لباس هم بسیار کمک کرد.
پیشنهاد جدیدی برای حضور در سینما دارید؟
البته داشتم اما کسی که یک سناریو با این حجم قبول می کند و در کنار اساتید فعالیت کند برای انتخاب کارهای بعد کارش سخت تر خواهد شد. سعی کردم انتخاب درستی کنم.
تئاتر بازیگر را قدرتمند می کند
آقای نورایی درباره بده بستان با خانم محمدپور و کار با یک بازیگر تئاتر بفرمایید
بازیگری که از تئاتر می آید بازیگر فوق العاده ای می تواند باشد زیرا تئاتر بازیگر را قدرتمند می کند. من هم سالها پیش از کار تئاتر شروع کردم و خانم محمدپور پرانگیزه و پرانرژی بودند اما قبل از کلید خوردن تمرین دورخوانی داشتیم که با گروه و دونفره بود که بسیار کمک کرد. لحنی که آقای طالبی طراحی کرده بود از من دور بود و این دورخوانی ها خیلی کمک کرد. سر صحنه راحت تر کار می کردیم با یک روتوش های جزئی کار می کردیم. فوق العاده محترم ، خوش انگیز ه و پرانرژی بودند. بخش یتیم خانه من خودم را از معاشرت با سایر همکاران محروم کرده بودم به دلیل آنکه در آن مقطع شرایط افسرده و ناراحتی باید می داشتم به همین دلیل کمتر در کنار دیگران بودم و سعی کردم دیالوگ برقرار نکنم و تنها باشم در آن بخش معاشرت و تمرین آنچنانی نداشتم و در قرنطینه نگه می داشتم. آقای طالبی از من خواستند انرژی ام بیرون ریز نداشته باشد و خودم را کنترل کنم تا این نگاه و سکون ها به درستی از کار درآید.
منتقد کارهای خودم هستم
آقای طالبی بازیها برایتان قابل قبول است؟
از کار خودم راضی نیستم. همه کارهایم را دوست داشتم بهتر از این می شد. اولین منتقد کارهای خودم هستم . همه زحمت کشیدند دوستان پشت صحنه و جلوی دوربین زحمت زیادی کشیدند. آقای ارجمند دو روز قبل از کار فوت شدند ایشان می گفتند 15 سال است گریمورها به موهای من دست نزدند اما برای کار موهایشان را کوتاه کردند. تمام دیالوگ ها را بالحنی که می خواستم خواندم و روی موبایلشان ضبط کردند و ایشان هم تمرین کرده بودند که به رحمت خدا رفتند و توفیق نداشتیم در خدمت ایشان باشیم. غم بزرگی برای این پروژه گذاشتند. به آقای دهقان رسیدیم و بسیار متفاوت از دیگر بازیهایشان و قدرتمند حاضر شدند و از این فیلم بازی های درخشان ایشان بود و خیلی خوب بودند. آقای صالح میرزایی یک سکانس بازی کردند و بسیار خوب بود. خانم آهو خردمند به ما بسیار کمک کردند ایشان قصد نداشتند فیلم بازی کنند اما وقتی متوجه شدند که ما دچار مشکل شدیم قبول کردند و سرصحنه حاضر شدند و بازی شان بسیار درخشان بود . امیدوارم مخاطب این فیلم را ببیند و در خاطره ها بماند افرادی که نمی توانند (به هر دلیلی) تاریخ کشور را مرور کنند این اثر را ببینند این فیلم قسمتی از تاریخ کشور است به آن توجه نشده و بسیاری از عزیزان ما در آن دوران از بین رفتند. با آقای قالیباف صحبتی داشتم و ایشان گفتند حاضرند یک پارک را به نام افرادی که در قحطی بزرگ از بین رفتند نامگذاری کنند در کمترین آمار 4 میلیون نفر در این قحطی از بین رفتند در کشورهای دیگر برای 500 نفر روز یادبود در نظر می گیرند امیدواریم ارگان های مرتبط به این مهم توجه کنند و روز ورود نحس ارتش دانسترویل را به نام این افراد نامگذاری کنند.
نظرات این مطلب
تعداد صفحات : 33
درباره ما
اطلاعات کاربری
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی